MDD

ساخت وبلاگ

امکانات وب

خب!

خداروشکر برگشتیم... خداییش خیلی خوب بود.یکم خسته شدیم اما خوش گذشت بهمون.

تو این سفر خیلی چیزا برامون روشن شد آدم باید بره ببینه تا باورش بشه...

آقا زارع  بنده خدا به خاطر راحتی ما مجبور شد اونکارو بکنه... دمش گرم

اقا دهقان هم که یه وختایی شخصیت میگرفت که انگار مدیره ولی یه وختایی هم خودش از کارای ما خندش میگرفت :دی

حالا اینا به کنااااااااار... اوتوبوس ما خییییلی بچه های خوبی توش بودن بر عکس اوتوبوسای دیگه که آدم از اینهمه لاتولوت که توش میدید میترسید. والاااااااااا

تو اوتوبوس هم که از همه جا بیشتر خوش میگذشت بچه ها باهم بیشتر جیک شدن مخصووووووووصا "سالار و پژمان"

اوه اوه رفتارشون مثل زن و شوهرا شده بود :D

امید هم که کم مونده بود بره پشت ماشین بشینه رفتارش مثل کمک رانند شده بود خخخخخخخخ

از دست این علی احمدی که این دوتا بچه رو خراب کرد(حامد1 و حامد2) میگفتم که اینا چقدر رفتارشون مشکوکه...

نگو که همش زیر سر علی احمدی بوده :(

حالاااا سلطانپور که بدبخت معلوم بود دوری واسش سخته... تو خواب یه حرفایی میزد که آدم فک میکرد:

یه چند سالی اینکاره بود. والااااااااا... بعدشم شبا تو خواب صدا جَکو جونَوَر در میآورد :دی

ولی هر اتفاقی که افتاد خوش گذشت و تموم شد و خداروشکر سلامت برگشتیم یزد.


فردا هم که قراره مدرسه نریم :D



MDD...
ما را در سایت MDD دنبال می کنید

برچسب : از راهیان نور برگشتیم"خوش گذشت", نویسنده : MDD hmpesarangraphic بازدید : 57 تاريخ : جمعه 3 آبان 1392 ساعت: 12:47

 

 

دیگه رفتنی شدیم...

سه شنبه(30/7/92)عازم هستیم...

داریم میریم شلمچه خدا کنه خوش بگذره

ایشالا ایشالا که خوش میگذره.

البته همه هستن...

 حامد،سالار،سلطان،علی...

خلاصه که همه بچه ها هستن

به غیر از:

عماد و آرش قدیمی و حسینی

 

عماد که میگه:

 میخواد بره ستاره و آریا و مهنور

میگه اونجا بیشتر خوش میگذره :(

منو حامدم که دوسیب نیست...

 خوشمون نمیگذره

سالارم که...

خوشه برا خودش دمش گرم پایه همه کاری هس :)

مهدی سلطان هم همینجوری واسه دلخوشی داره میاد

علی احمدی هم که...

هیچی بگذریم

 

 

 

:(

 

 

 

 

 

 

...

 

خداحافظ

MDD...
ما را در سایت MDD دنبال می کنید

برچسب : راهیان نور,"رفتیم"خداحافظ, نویسنده : MDD hmpesarangraphic بازدید : 104 تاريخ : شنبه 4 آبان 1392 ساعت: 20:44